آسودگی

مرا به وجدانت بسپار...واگر بیدار بود بپرس: چگونه شب ها را آسوده می خوابد؟!!!

 

حاجی فیروز

کودکی به پدرش گفت: راستی بابا دیشب سر چهارراه،حاجی فیروز رو دیدم؛ بیچاره چی اداهایی از خودش در می آورد تا مردم بهش پول بدن! ولی پدر ، من ازش خیلی خوشم اومد، نه به خاطر اینکه ادا درمی آورد و میرقصید،نه! به خاطر اینکه چشماش خیلی شبیه تو بود...

روز پدر پیشاپیش مبارک

پسرک پول های مچاله شده رو گذاشت جلوی فروشنده و گفت :

ببخشید یک کمربند برای روز پدر میخوام.

فروشنده: چه جنسی باشه؟

پسرک: فرقی نمی کنه، فقط دردش کم باشه.....

سوژه

تابلو کشیده شده از او ، نقاش را ثروتمندکرد.

شعر سروده شده درباره او، شاعرش را معروف نمود.

کارگردان جایزه ها را درو کرد...

و او ، هنوز سر همان چهارراه واکس میزند. کودکی که بهترین سوژه برای آنها بود.

 

فقر و درد

وقتی فــــقــــر بشر را وادار کند که از دیوار یتیم خانه ای بالا برود...

آنگاه است که می فهمیم :

"دزد" غلط املایی کلمه "درد" است!             دکترشریعتی

 

گرسنگی و سیری

چه سنگدل است سیری که گرسنه ای را نصیحت می کند تا درد گرسنگی را تحمل کند!!